هرگونه استثناء اموال یا معاملات از تعریف «عرضه کالا»، آن را در چارچوب تعریف «عرضه خدمات» که در زیر آمده است، قرار می‌دهد و در نتیجه مستلزم ذکر مجدد این استثنا می‌شود. رتبه صفر همچنین به اعمال اعتبار مالیات ورودی برای معاملات میانی کمک می کند. با این حال، مکانیسم مالیات ورودی در مواردی که معامله میانی شامل یک معامله معاف است، زمانی که مالیات دو بار اتفاق می‌افتد، اعمال نمی‌شود. برای مثال، تعریف نیوزلند بیان می‌کند که «کالا» شامل «همه انواع اموال شخصی یا غیرمنقول» می‌شود.

پایه های مالیات بر ارزش افزوده در اروپا

این بدان معنی است که مقامات گمرکی می توانند از همان اختیارات برای اعمال مالیات بر ارزش افزوده بر واردات استفاده کنند که باید با عوارض گمرکی برخورد کنند. این رویکرد تضمین می کند که مقررات قدرتمندی برای رسیدگی به مالیات بر ارزش افزوده بر واردات با حداقل مشکلات قانونی، مقررات اداری و سردرگمی مالیات دهندگان وجود دارد. دو تنظیم استاندارد برای تبدیل ارزش گمرکی کالا به ارزش مالیات بر ارزش افزوده مورد نیاز است. اولاً، مطابق با سیاستی که قبلاً در مورد لوازم داخلی مورد بحث قرار گرفت، ارزش مالیات بر ارزش افزوده باید شامل خود حقوق گمرکی باشد.

همانطور که در زیر ذکر شده است، ممکن است با قرار دادن حداقل دوره ثبت نام داوطلبانه تا حدی از آن جلوگیری شود. اگرچه مالیات بر خرده فروشی بسیاری از معاملات میانی را استثنا یا معاف می کند، اعمال این استثناها یا معافیت ها محدود است.
لطفاً جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مشاوره مالی به سایت ما مراجعه نمایید
در صورتی که معامله میانی مشمول استثناء یا معافیت محدود نباشد مشمول مالیات فروش خواهد بود. در مثال ارائه شده در شکل 7، خرید نانوا از لوازم غیر مرتبط با تولید نان مشمول مالیات فروش خواهد بود. مالیات متحمل شده توسط نانوا احتمالاً از طریق افزایش قیمت فروش توسط نانوا به بقال منتقل می شود.

بسیاری از معاملات هم برای اهداف مالیات بر درآمد و هم برای مالیات بر ارزش افزوده نیاز به بررسی دارند، اگرچه روش‌هایی که مالیات بر درآمد و بدهی‌های مالیات بر ارزش افزوده محاسبه می‌شوند از آن پایه مشترک کاملاً متفاوت است. یک مورد خاص که ممکن است به قانون متفاوتی نیاز داشته باشد، ارائه خدمات در یک دوره طولانی یا عرضه مداوم است. اگر تأمین‌کننده‌ای موافقت کند که خدمات مستمری را به مشتری ارائه کند (مثلاً یک سرویس تلفن، تأمین برق، یا کمک حرفه‌ای مستمر)، ممکن است این تأمین هرگز به نقطه‌ای نرسیده باشد که تا زمان عقد قرارداد «اجرا شده است».

از تعریف «ارزش افزوده» برمی‌آید که مالیات بر ارزش افزوده بر آن استوار است که هر مالیات بر ارزش افزوده که توسط یک شخص مشمول مالیات به عنوان مالیات ورودی متحمل می‌شود باید به نحوی به آن شخص بازپرداخت شود. روش معمول بازپرداخت این است که اجازه می‌دهیم مالیات ورودی به‌عنوان کسر یا اعتبار146 در مقابل مالیات خروجی جمع‌آوری‌شده در همان دوره تسویه شود. برای شخص مشمول مالیات تکلیفی وجود دارد که فقط مبلغ خالص را به مقامات مالیاتی بپردازد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت کوشا اندیشان ماهان بازدید نمایید
بنابراین، در اصل، کلیه مالیات ورودی مربوطه که توسط یک شخص مشمول مالیات متحمل می شود باید از این طریق برای اعتبار در دسترس باشد.

بنابراین، حتی ممکن است مشخص نباشد که تامین کننده یک شخص مشمول مالیات است یا خیر. در چنین مواردی، لازم است که نماینده را به عنوان یک اصل برای مقاصد اخذ مالیات بر ارزش افزوده از مشتریان در نظر بگیریم و قوانینی را در نظر بگیریم که چنین باشد، صرف نظر از روابط حقوقی اساسی. اثر این امر این است که نماینده را ملزم می کند تا برای مشتری فاکتور صادر کند و برای اقلام فروخته شده از طرف اصلی، برای نماینده فاکتور صادر کند. مجموع در نظر گرفته شده برای آستانه، کل کالاهای مشمول مالیات آن شخص است.

فقط فاکتور VAT به خریدار حق دریافت اعتبار برای مالیات بر ارزش افزوده نشان داده شده در فاکتور را می دهد، و رویه های خاصی برای فاکتور VAT اعمال می شود که برای فاکتورهای ساده اعمال نمی شود. در حالی که تمایز اساسی باید در قانون مشخص شود، مواردی مانند فرم‌های قابل قبول برای صورت‌حساب‌های ساده به بهترین وجه توسط مقررات و راهنمایی‌ها رسیدگی می‌شود. یا استهلاک برای اهداف مالیات بر درآمد.149 این قواعد استثناهایی از این اصل است که به طور کلی برای اهداف مالیات بر ارزش افزوده بین معاملات درآمد و عرضه و معاملات و عرضه سرمایه تفاوتی قائل نمی شود. از آنجایی که تاخیر باعث تحمیل هزینه می شود، این قوانین تحریف ایجاد می کنند.

شخصی که در محدوده مالیات بر ارزش افزوده قرار دارد معمولاً به عنوان یک فرد مشمول مالیات توصیف می شود. این اصطلاح از سردرگمی ناشی از نامیدن این افراد در برخی ایالت ها به عنوان "مالیات دهندگان" جلوگیری می کند. این سردرگمی به این دلیل به وجود می‌آید که مالیات‌دهنده، به معنای شخصی که وقوع اقتصادی مالیات را متحمل می‌شود، شخصی است که کالای مشمول مالیات را دریافت می‌کند. به عنوان مثال، در مورد عرضه حقوق مالکیتی که بر اساس آن حق‌الامتیاز پرداخت می‌شود، شخصی که این حقوق را تامین می‌کند، مشمول مالیات بر ارزش افزوده است و شخص مشمول مالیات هم در قانون و هم در عمل، مالیات‌دهنده هرگونه مالیات بر درآمد است. اگر قوانین مربوط به بازپرداخت مالیات بر ارزش افزوده به دقت تدوین و اعمال نشود، هر دو وسوسه می توانند مشکلات بزرگی را برای دولت و مقامات مالیاتی ایجاد کنند. عدم اجازه بازپرداخت مازاد مالیات بر نهاده، عادلانه و بی طرفی اقتصادی جمع آوری مالیات بر ارزش افزوده را تضعیف می کند.

علاوه بر این، تأمین‌کننده ممکن است بخشی از هزینه اقتصادی تأخیر در پرداخت را از طریق هزینه بهره بر روی مبالغ معوق، جبران کند. در مواردی که این اتفاق می افتد، هزینه بهره مشمول مالیات بر ارزش افزوده نمی شود. طرفین همیشه آزادند که چنین ترتیبی را به عنوان بخشی از شرایط قرارداد فروش خود انجام دهند.

قانون مالیات بر ارزش افزوده آفریقای جنوبی به عرضه "در جریان یا پیشبرد هر بنگاه اقتصادی..." اشاره دارد. قانون مالیات بر ارزش افزوده ایرلند در مورد کالاهایی که "در جریان یا پیشبرد هر تجارتی هستند" اعمال می شود. قانون مالیات بر ارزش افزوده بریتانیا از اصطلاح "در جریان یا پیشبرد هر کسب و کاری..." استفاده می کند. قانون مالیات بر درآمد شرکتی بسیاری از ایالت ها رفتار مشترک گروهی از شرکت ها را برای اهداف مالیات بر درآمد به رسمیت می شناسد.

مالیات شخصی و فروش

این به معنای مجموع کلیه لوازم انجام شده توسط آن شخص است که طبق تعریف قانون به عنوان کالاهای مشمول مالیات تلقی می شود. مجموع شامل کالاهای معاف از مالیات بر ارزش افزوده یا خارج از محدوده مالیات بر ارزش افزوده نمی شود. این بدان معناست که شخصی که تجارتی را انجام می دهد که عمدتاً معاف است، در صورتی که فعالیت های مشمول مالیات به مجموع کمتر از آستانه برسد، خارج از محدوده مقررات ثبت است، اگرچه کل فعالیت اقتصادی کسب و کار بالا باشد. در نتیجه این پذیرش سریع و گسترده مالیات بر ارزش افزوده، قوانین اجرای مالیات در ایالت های مختلف شرایط و اشکال متفاوتی را اتخاذ کرده اند.

مالیات ورودی به نسبت کل کالاهای مشمول مالیات و کل کالاهای معاف تقسیم می شود. این یک نسبت کلی از منابع مشمول مالیات به کل عرضه را ایجاد می کند که ممکن است مثلاً 40 درصد باشد. در سال بعد، مگر اینکه سازمان امور مالیاتی یا مؤدی مخالف باشد، می توان از همان نسبت 40 درصدی برای مجاز کردن مالیات ورودی استفاده کرد بدون اینکه از شخص مشمول مالیات بخواهد همان سوابق دقیق را نگه دارد. نمونه‌هایی از کالاهای داخلی که به این روش مالیات می‌گیرند عبارتند از مالیات بر معاملات مربوط به زمین و ساختمان از طریق اعمال حق تمبر یا مالیات معاملات یا هزینه‌های ثبت بالا بر اسناد مورد استفاده برای نقل و انتقالات. معافیت از خدمات بیمه، اما اعمال به جای مالیات بر بیمه نامه ها یا حق بیمه.

با این حال، اگر معافیت در آخرین مرحله تولید رخ دهد، به دلیل عدم جابجایی و افزایش بار مالیاتی، درآمد مالیات بر ارزش افزوده کاهش می یابد. ارزش افزوده در مرحله نهایی به سادگی از مالیات بر ارزش افزوده فرار می کند. همانطور که در شکل 3 نشان داده شده است، معافیت خواربارفروش از مالیات بر ارزش افزوده به این معنی است که بقالی مالیات بر ارزش افزوده را دریافت نمی کند و نمی تواند اعتبار مالیاتی را که در خرید خود پرداخت کرده است مطالبه کند. معافیت در مرحله آخر به این معنی است که بقال مصرف کننده نهایی نان می شود.

در اینجا دوباره، اصطلاحات متناقض در قوانین مختلف مالیات بر ارزش افزوده وجود دارد. استفاده از "مالیات خروجی" و "مالیات ورودی" اکنون در کشورهای انگلیسی زبان رایج است، اما به هیچ وجه جهانی نیست. این اصطلاحات توسط Tait، یادداشت فوق 2 استفاده می شود، اما در Hussey استفاده نمی شود در تلاش برای تقسیم هر یک از اقلام مالیات ورودی به این روش، مشکلات عملی قابل توجهی وجود دارد و راه حل های مختلفی در عمل اتخاذ شده است، مانند میانگین گیری یا برآورد یا تعمیم از حسابرسی جزئی مالیات ورودی. برای مثال، قوانین ممکن است به شدت برای یک دوره آزمایشی اعمال شوند.