در آموزش و پرورش روانشناسی، مطالعه ماهیت شخصیت و رشد روانی آن معمولاً به عنوان پیش نیاز دروس روانشناسی غیرطبیعی یا روانشناسی بالینی بررسی می شود. صفات مهم و جالب هستند زیرا آنها الگوهای رفتاری پایداری را توصیف می کنند که برای مدت طولانی باقی می مانند (کاسپی، رابرتز، این سوالات هم در مطالعات میدانی و هم در مطالعات آزمایشگاهی، که فرآیندهای قدرتمند بین گروهی و بین فردی را به چالش می کشد و درگیر می کند، مورد توجه قرار می گیرد. همان مسائلی که در رابطه با تستهای هوش مورد بحث قرار میگیرد، با قدرت بیشتری در آزمونهای پیشرفت و نمرات نیز اعمال میشود.
ویژگیهای شخصیتی در طول چرخه زندگی در مقایسه با شناخت، که در حدود 10 سالگی بسیار پایدار میشود، انعطافپذیرتر هستند. مداخلاتی که شخصیت را تغییر میدهند، راههای امیدوارکنندهای برای پرداختن به فقر و محرومیت هستند. مطالعه شخصیت دارای تاریخچه وسیع و متنوعی در روانشناسی است که سنت های نظری فراوانی دارد. نظریه های اصلی عبارتند از دیدگاه گرایشی، روان پویایی، انسان گرایانه، زیست شناختی، رفتارگرایانه، تکاملی و دیدگاه یادگیری اجتماعی. بسیاری از محققان و روانشناسان به طور صریح خود را با دیدگاه خاصی شناسایی نمی کنند و در عوض رویکردی التقاطی دارند. تحقیقات در این زمینه به صورت تجربی هدایت می شود - مانند مدل های بعدی، بر اساس آمارهای چند متغیره مانند تحلیل عاملی - یا بر توسعه تئوری، مانند نظریه روان پویایی تاکید دارد.
قدردانی ممکن است زندگی شما را نجات دهد
همانطور که میشل اشاره کرد، مطمئناً درست است که رفتار یک فرد در یک موقعیت خاص، راهنمای خوبی برای چگونگی رفتار آن شخص در یک موقعیت خاص متفاوت نیست. کسی که در یک مهمانی خاص به شدت پرحرف است، ممکن است گاهی اوقات از صحبت کردن در کلاس خودداری کند و حتی ممکن است در یک مهمانی دیگر مانند گل دیواری رفتار کند. اما این بدان معنا نیست که شخصیت وجود ندارد و همچنین به این معنا نیست که رفتار افراد کاملاً توسط عوامل موقعیتی تعیین می شود. در واقع، تحقیقات انجام شده پس از بحث فرد-وضعیت نشان می دهد که به طور متوسط، تأثیر "وضعیت" تقریباً به اندازه ویژگی های شخصیتی است. با این حال، این نیز درست است که اگر روانشناسان طیف وسیعی از رفتارها را در بسیاری از موقعیتهای مختلف ارزیابی کنند، گرایشهای کلی ظاهر میشوند. ویژگیهای شخصیتی نشان میدهند که افراد به طور متوسط چگونه عمل خواهند کرد، اما اغلب در پیشبینی اینکه چگونه یک فرد در یک موقعیت خاص در یک لحظه خاص چگونه عمل میکند خوب نیستند.
این مقاله قدرت ویژگیهای شخصیتی را هم بهعنوان پیشبینیکننده و هم بهعنوان علل موفقیت تحصیلی و اقتصادی، سلامت و فعالیتهای مجرمانه بررسی میکند. شخصیت اندازه گیری شده به عنوان ساختاری تفسیر می شود که از یک مدل اقتصادی از ترجیحات، محدودیت ها و اطلاعات به دست آمده است. یک نسخه افراطی از دیدگاه موقعیت گرایی ادعا می کند که هیچ ویژگی شخصیتی یا پارامترهای ترجیحی پایداری وجود ندارد که افراد در موقعیت های مختلف حمل کنند.
لطفاً جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مشاوره و روانشناسی خانواده به سایت ما مراجعه نمایید
کسانی که این دیدگاه را دارند ادعا می کنند که روانشناسی شخصیت ارتباط کمی با اقتصاد دارد.
آزمون های پیشرفت مستلزم دانش واقعی است که از طریق مدرسه و تجربه زندگی به دست آمده است، که تا حدی توسط انگیزه، کنجکاوی و پشتکار آزمون شونده تعیین می شود. کانها و هکمن و کونا، هکمن و شناخ نشان میدهند که ویژگیهای شخصیتی تجمع مهارتهای شناختی را که با آزمونهای پیشرفت اندازهگیری میشوند، تسهیل میکنند. بنابراین، ویژگی های شخصیتی به طور غیرمستقیم از طریق دانش بیشتر کسب شده توسط افراد با سطوح بالایی از ویژگی های شخصیتی خاص، بر نمرات آزمون پیشرفت تأثیر می گذارد.
نظریه های صفت شخصیت
بنابراین، برای به دست آوردن بهترین ویژگیهای گسترده، باید رفتارهای کل را ارزیابی کرد که در طول زمان و در بسیاری از موقعیتهای مختلف به طور میانگین محاسبه میشوند. اکثر محققان شخصیت مدرن موافقند که جایی برای ویژگیهای شخصیتی گسترده و واحدهای محدودتر مانند مواردی که والتر میشل مطالعه کرده است وجود دارد. اگرچه راههای زیادی برای تفکر در مورد شخصیت افراد وجود دارد، گوردون آلپورت و دیگر «شخصشناسان» ادعا کردند که ما میتوانیم تفاوتهای بین افراد را با درک ویژگیهای شخصیتی آنها به بهترین شکل درک کنیم.
نظریه های زیادی در مورد شخصیت وجود دارد، اما هر یک شامل چندین و گاه چندین نظریه فرعی است. یک "نظریه شخصیت" ساخته شده توسط هر روانشناس معین شامل چندین نظریه مرتبط یا نظریه های فرعی است که اغلب با بررسی بیشتر روانشناسان این نظریه را گسترش می دهند. به عنوان مثال، بر اساس نظریه های تیپ، دو نوع افراد وجود دارند، درون گرا و برون گرا. بر اساس تئوری های صفت، درونگرایی و برونگرایی بخشی از یک بعد پیوسته است که افراد زیادی در وسط آن قرار دارند. ایده انواع روانشناختی در کارهای نظری کارل یونگ، بهویژه در کتاب Psychologische Typen و ویلیام مارستون در سال 1921 سرچشمه گرفت.
در مورد اضطراب، دلارد و میلر خاطرنشان می کنند که افرادی که موقعیتی را که در آن انگیزه اضطراب را تجربه می کنند تعمیم می دهند، بسیار بیشتر از آنچه باید اضطراب را تجربه می کنند. این مثال نشان میدهد که چگونه نظریه رانش میتواند با سایر نظریههای شخصیت ارتباط داشته باشد - بسیاری از آنها به ویژگی روان رنجوری یا ثبات عاطفی در افراد نگاه میکنند که به شدت با اضطراب مرتبط است.
نمایش تجربی اهمیت هوش، بر اساس نمرات آزمونهای پیشرفت یا نمرات، همچنین نشاندهنده قدرت شخصیت است. تخصص در روانشناسی اجتماعی/شخصیت به دانش آموزان آموزش می دهد تا چگونگی تعامل ویژگی های محیط اجتماعی و ویژگی های افراد را برای تأثیرگذاری بر رفتار، شناخت و تأثیر بررسی کنند. آموزش به دانشآموزان اجازه میدهد تا پایهای قوی در دیدگاههای نظری، روشهای تحقیق و بحثهای جاری در زمینه روانشناسی اجتماعی/شخصیت ایجاد کنند. تاکیدات ویژه شامل شناخت اجتماعی، عاطفه، بهزیستی ذهنی، خود و هویت، تاب آوری شخصیت، روابط بین فردی، روانشناسی فرهنگی و سازگاری با استرس و خطرات درک شده است. این یافتهها وراثتپذیری برخی از ویژگیهای شخصیتی را نشان میدهد، به این معنی که برخی از جنبههای شخصیت ما تا حد زیادی توسط ژنتیک کنترل میشوند.
سیستم های اندازه گیری شخصیت و روابط بین معیارهای مورد استفاده توسط روانشناسان مورد بررسی قرار می گیرد. قدرت پیشبینی معیارهای شخصیت با قدرت پیشبینی معیارهای شناختی که توسط آزمونهای IQ و پیشرفت ثبت شدهاند، مقایسه میشود. برای بسیاری از پیامدها، معیارهای شخصیتی به اندازه معیارهای شناختی پیش بینی کننده هستند، حتی پس از کنترل پیشینه خانوادگی و شناخت. علاوه بر این، معیارهای استاندارد شناخت به شدت تحت تأثیر ویژگی های شخصیتی و انگیزه ها هستند. مطالعات مداخلهای، همراه با مطالعات زیستشناسی و علوم اعصاب، پایهای علی برای تأثیر مشاهدهشده ویژگیهای شخصیتی بر نتایج اقتصادی و اجتماعی ایجاد میکنند.
جالب توجه است که آیزنک تلاش کرد این دو بعد اصلی را به تفاوت های اساسی در زیست شناسی افراد مرتبط کند. به عنوان مثال، او پیشنهاد کرد که درونگراها تحریک و برانگیختگی حسی بیش از حد را تجربه میکنند، که باعث میشود آنها به دنبال محیطهای آرام و محیطهای کمتر تحریککننده باشند. تنبیه و در نتیجه ممکن است اضطراب را در نتیجه افزایش آگاهی آنها از تهدیدات موجود در دنیای اطراف خود تجربه کنند (گری، 1981. این مدل از آن زمان به روز شده است؛ به گری مراجعه کنید. در این کتاب، میشل پیشنهاد کرد که اگر به رفتار افراد در بسیاری از موقعیتهای مختلف از نزدیک نگاه کنیم، سازگاری واقعاً چندان چشمگیر نیست. به عبارت دیگر، کودکانی که در آزمونهای مدرسه تقلب میکنند، ممکن است هنگام بازی کردن از تمام قوانین پیروی کنند و هرگز به والدین خود دروغ نگویند. به عبارت دیگر، او پیشنهاد کرد، ممکن است هیچ ویژگی کلی صداقت وجود نداشته باشد که این رفتارهای به ظاهر مرتبط را به هم مرتبط کند.
لطفاً جهت دسترسی به لیست بهترین خدمات روانشناسی و مشاوره کلیک کنید
کتاب راهنمای روانشناسی شخصیت که برای مخاطبان پیشرفته در نظر گرفته شده است، مهمترین منبع شما در این زمینه متنوع خواهد بود. برای مثال، در یکی از اولین مدلهای جامعی که ارائه شد، هانس آیزنک پیشنهاد کرد که برونگرایی و روان رنجوری از همه مهمتر هستند. آیزنک معتقد بود که با ترکیب جایگاه افراد در مورد این دو ویژگی اصلی، میتوانیم بسیاری از تفاوتهای شخصیتی را که در افراد مشاهده میکنیم، توضیح دهیم.
مطالعات متعدد دوقلو نشان داده است که دوقلوهای همسان نسبت به دوقلوهای برادر همبستگی بیشتری در ویژگی های شخصیتی دارند. در حالی که دوقلوهای همسان ممکن است برخی از ویژگی های شخصیتی مشابه داشته باشند، با این حال، آنها هنوز هم شخصیت های متمایز دارند، که نشان می دهد ژنتیک تنها عامل در تعیین شخصیت نیست. این یافتهها نشان میدهد که وراثت و محیط برای تعیین شخصیت افراد با هم تعامل دارند. دلارد و میلر مثالهای زیادی از تأثیر انگیزههای ثانویه بر پاسخهای همیشگی ما ارائه کردند - و بهطور بسط شخصیتهای ما، از جمله عصبانیت، سازگاری اجتماعی، تقلید یا اضطراب، برای نام بردن از چند مورد.
علاوه بر این، میشل پیشنهاد کرد که ناظران ممکن است باور کنند که ویژگی های شخصیتی گسترده ای مانند صداقت وجود دارد، در حالی که در واقع، این باور یک توهم است. بحثی که پس از انتشار کتاب میشل انجام شد، بحث فرد-وضعیت نامیده شد، زیرا قدرت شخصیت را در برابر قدرت عوامل موقعیتی به عنوان عوامل تعیین کننده رفتاری که افراد از خود نشان می دهند، قرار داد. تحقیقات در مورد شخصیت از تجزیه و تحلیل کدهای ژنتیکی و مطالعات سیستم های بیولوژیکی تا مطالعه پایه های فکری، احساسات و رفتار جنسی، اجتماعی، قومی و فرهنگی را شامل می شود. تحقیقات شخصیت شامل مطالعات توانایی های شناختی، سبک های بین فردی و واکنش عاطفی است. روشها از آزمایشهای آزمایشگاهی تا مطالعات میدانی طولی و شامل تکنیکهای کاهش دادهها مانند تحلیل عاملی و تجزیه و تحلیل اجزای اصلی، و همچنین مدلسازی ساختاری و روشهای مدلسازی چند سطحی است.